این پسرک من مثل خیلی از بچه ها دوست نداره موهاش رو کوتاه کنیم و تا الان که 22 ماهشه فقط دو بار بردیمش آرایشگاه مردونه با کلی گریه و چسبیدن به من با موهای نصفه و نیمه کوتاه شده اومدیم بیرون. یکی دوبار هم خاله جان کوچیکش توی خونه موهاش رو کوتاه کرده، الان دیگه رسما موهاش می ره توی چشاش، دیروز بلاخره فرصت شد بریم ی اسباب بازی بخریم واسش تا یواشکی بدیم دست آقای آرایشگر شاید کمی آروم شه و بزاره موهاش رو کوتاه کنه بنده خدا.

توی فروشگاه من دوتا وسیله واسش برداشتم یکی خودم بدم بهش یکی هم ببریم بدیم آقای آرایشگر که خب تفنگ آبپاش رو واسه دومی انتخاب کردم و خودم هم ی ماشین کنترلی خریدم ولی بچه جون هر دو رو دید تفنگ رو دست مامانم وقت امتحان کردنش بیرون مغازه و دومی رو هم وقت امتحانش توطسط مسئول فروشگاه، خودشم ی بسته نخ و مهره انتخاب کرد پسرک فسقلی من، یعنی شنیدم دوبار دور مغازه گشته و هربار رسیده به اون ویسله درخواست کرده صبر کنن و ببیندش، من که رسیدم بهش گفتم نه مامان بیا بریم این بدردت نمیخوره و از فردا باید از هرگوشه خونه ی مهره د جمع کنیم ازش گرفتم و گاشتم توی قفسه ولی دیدم بچه با ی حالی نگاهش میکنه، پرسیدم دوستش داری؟ باهیجان گفت فقط همین خوشگله فقط همین، خلاصه اونم خریدیم و الان رفته توی کمد واسه اینکه توسط جناب آرایشگر تحویل بچه بشه اگر خدا کمک کنه و باباجانش ی فرصت بده به ما ببریمش واسه کوتاهی مو، آخه ما باید بریم توی صف فرصت های همسرجان تا نوبتمون بشه 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آموزشگاه مراقبت زيبايي بوي باران Test Alejandra لاوین مارکت تقویت زبان انگلیسی در کوتاهترین زمان دانلود رایگان نرم افزار های برتر دنیا پروژه کاراموزی دانشجویی Shannon